من هیچیم نیست، حالم خوبه، گول این اشکها رو نباید خورد، میدونی که واسم مهم نیستی،

اینا از شادی ان که داری میری از پیشم، بیا اینم عکسات و خاطراتت...

بی معرفت تو همه ی دنیای من بودی....
             

میسازم با بی محبتی هایت ، می مانم با دل بی وفایت،

شب و روز را مینشینم به انتظارت

همین که هستی برایم کافیست ، نبودنت باورکردنی نیست ،

هیچگاه حتی فکر رفتنت را هم نمیکردم

پشیمانم از اینکه به تو دل بستم ،

سرزنش نمیکنم دلم را، دلم هنوز دیوانه ی توست

پشیمانم از اینکه عاشق شدم ، نفرین نمیکنم تو را ،

دل دیوانه ام باز هم در پی توست

بینمان هر چه بود تمام شد ،

آرزوهایی که با تو داشتم همه نقش بر آب شد ،

این خاطره های با تو بودن بود که در دلم ماندگار شد

“دلتنگى”
حس نبودن کسی است که تمام وجودت یکباره تمنای بودنش رامیکند
دلتنگتم

دلتنگی چیست ؟

یادگاری از آنان که دوستشان داریم و از ما دورند !

اگر دلتنگی کم آوردی غصه نخور!
من به حای هر دویمان دلتنگتم!!!

گاه گاهی که دلم تنگ و نگاهم ابری است ،

کاش میشد که تو را میدیدم

حال اگر چه هیچ نذری عهده دار  ِ وصل نیست
یک زمان پیشآمدی بودم که امکان داشتم

ماجراهایی که با من زیر باران داشتی
شعر اگر می شد قریب پنج دیوان داشتم

بعد تو بیش از همه فکرم به این مشغول بود
من چه چیزی کمتر از آن نارفیقان داشتم؟!

ساده ازمن «بی تو می میرم» گذشتی خوب من!
من به این ی ک جمله ی خود سخت ایمان داشتم

لحظه ی تشییع من از دور بویت می رسید
تا دو ساعت بعد دفنم همچنان جان داشتم!!

تنهايـي يـعني ...


يـه بـغض ِ كهـنه و يـه چشـم ِ خـيس و


يـه موزيك لايت
و
يـه فـنجون قهـوه ي ِ تـلخ